لا ادری!
یک موجود عجیبی ام من
که زندگی کردن باهام و فهمیدنم سخته
خصوصا برای آقایون که پیچیدگی ما رو ندارن واقعا
من خیلی اوقات احساس میکنم درک نمیشم
و همسرم خیلی روزا میگه نمی فهمم مشکلت چیه....
تا می رسه به جایی مثل امروز
که من منفجر میشم
و به دوست مشاورم میگم غررررررر!
میگه: گفتی اینها رو بهش؟
به جا و به موقع و با بیان خوب، ابراز نیاز کردی آیا؟
همسرت اصلا میدونه تو چقدر خودخوری می کنی و کردی تا حالا؟
گفتم نه....
و بهم گفت تو دنیای درونت، حرص میخوری، دعوا میکنی، ولی هیچ جمله ای بیرون نمیرسه، میخوای بذاری بذاری یهو منفجر بشی و اون بنده خدام کلا نفهمه چی شده و چه خبره و خطا از کجاست؟
فقط یه دعوای بی ثمر کنید و هیچ مشکلی هم حل نشه....
گفت،اگه بگی چی میشه؟
گفت تو بخاطر ترس از اینکه بحث و جدل بشه، خودخوری میکنی، اما نمیگذری که، ته نشین میشه تو وجودت
بعد یه شبی مثل الان
حال نداری حرف بزنی حتی...
بهم گفت از اسلوب من استفاده کردی توی ابراز ناراحتی هات؟ (اینکه انتقادی ابزار ناراحتی نکنی، بلکه بگی من ناراحتم که ... من دوست دارم که .... یعنی حس خودت رو بگی بدون انتقاد)
*
خلاصه که،
این فقط گوشه ای از ذهن منه....
رفتم به استاد میگم مرخصی تحصیلی بگیرم بنظرتون ترم بعدی رو؟
گفت شاغل ک نیستی؟
گفتم چرا و تو دلم گفتم اخه شاغل نباشم چرا درس نخونم
گفت میتونی نری، گفتم نه
گفت میتونی کمش کنی
گفتم کم کردم و دیگه بیشتر از این نمیشه.
گفت پس ساعاتی که خونه ای درس بخون.
میخواستم بگم ای بابا استاد
وقتی مقدمه حرفمو با این شروع میکنم که من آدم تنبلی نیستم، درس خوندن برام مهمه، نمیخوام فقط پاس کنم بره و بی خیال نیستم، برای همینه که میخوام مرخصی بگیرم، یعنی چی؟ خودم عقلم میرسه ساعات توی خونه رو درس بخونم، لابد اونم نمیشه دیگه...
اشکم داشت درمیومد و چون دلم نمیخواست ضعف نشون بدم، بغضمو قورت دادم به زور
گفتم آخه تو خونه هم، نمیتونم، درد من اینه، مادرم ....
چشم های استاد مهربونتر شد، گفت بله شما به ایده آل نمیرسی اما بنظرم مرخصی بگیری همین یه ترمی هم که زحمت کشیدی از یادت میره تا سال بعد...
باز خودت شرایطت رو می دونی....
خدا چجور فکر می کنه راجع به من؟
تازه استاد تاهلم رو نفهمید :/
کمتر از ۳۰ روز به پایان ترم مونده
سه تا مقاله باید بنویسیم
دوتاش ارائه هم داره
یه تقریر علمی هم یه استاد دیگه تازه یه هفته است گفته که میخواد
فرجه های امتحان رو باید برم دیار همسر
برای اینکه مرخصی بهم بدن، هفته قبل فرجه رو بیشتر باید برم سرکار
هفته بعد مرخصی هم....
از فردا هم که رژیم مامان به امید خدا شروع میشه مجددا
انصافا خدایا
قربونت بشم
می شه؟!
می تونم من؟!
نمیشه ها؟!
**
سلام
میتونی.
امضا:خدا