اوصیکم بالتقوی و النظم فی امورکم...
با توجه به تحولات و ابتلائاتی که اطرافم و برای خودم رخ داده
متوجه شدم که مهمترین عنصر اخلاقی برای موفقیت در زندگی در تمامی ابعاد، چیزی نیست جز:
«نظم»
نظم نباشه ذهمه چیز داغون میشه، همه چیز، از جمله ایمان و عاقبت بخیری اخروی حتی....
خانه داری که اصلا بدون نظم ناممکنه :) چرا ممکنه، ولی تبدیل میشی به یه انسان که مدام در حال دویدنه و هیچوقت هم به مقصدی که میخواد نمیرسه... تازه با فرض اینکه بچه ای وجود نداشته باشه میگم ها...
حتی بدون بچه هم همین قدر سخت و نیازمند به نظمه.
خانم هایی که خونه داری کردن میدونن چی میگم:)
نظم نباشه آرامش هم نیست....
همه کارها هم نصفه نیمه میمونه
تازه آدم غرغرو هم میشه، از بس همیشه خسته است....
*
وقتی استعفا دادم و دیدم بازم هر چی میدوم نمیتونم هم درسهام رو بخونم هم مادرداری کنم هم خانه داری، به این رسیدم که قفل موفقیتم، با منظم شدنم باز میشه....
نظم زمانی منظورمه ها، اینکه بدونی توانت چقدره؟ و هر کاری رو چند دقیقه ای تموم میکنی؟ (چقدر زمان میخوای براش) و کشتارگاه های زمانت کجاهاست؟
بعد بشینی برنامه بریزی و یاعلی... البته من پیشرفت زیادی تو این قضیه داشتم، اما باز هم نیاز به نظم خیلی بیشتری دارم
گاهی وقت ها فقط ده دقیقه، فقط ده دقیقه زمان، کلیییی میتونه آدم رو جلو، یا عقب بندازه...
**
حاشیه:
دلم برای وبلاگ نویسی تنگ شده بود
دلم میخواد برای جمعیت بیشتری بنویسم، مثلا اینستا، اما از اون محیط فراری ام، چون بخوای نخوای، کشتارگاه زمان و تمرکزه.
کانال هم زدم ولی دیدم اینکه مخاطبم نمیتونه نظر بده اصلا برام مطلوب نیست...
خلاصه که، فعلا نمی دونم چیکار کنم...
انگار همون سکوت برام بهتره تا وقتی ب شرایط فعلیم نظم بیشتری بدم و همه چیو بذارم سرجای خودش
با شما موافقم. نظم واقعا موثره ولی نحوه ی برنامه ریزی هنوز کاملا برای من روشن نیست. هزاران بار برنامه ریزی کردم ولی نمی دونم اشکال کجاست که نمیشه عمل کرد