ای تیر غمت را دل عشاق نشانه...
دلم برای صداش تنگ شده بود...
دلم انرژی صداش رو میخواست، ساعت ۱۲ شب بود، پیام دادم رسیدی خونه؟
ساعت یک جواب داد: الان رسیدم...
انتظار نداشتم اون ساعت زنگ بزنه. با اینکه دلتنگ بودم.
ولی تماس گرفت... گفتم سلاااااام😍
سلام کرد...
خسته بود،
خیلی خسته
دلم از جا کنده شد....
آخ...
چقدر سخته بدونم خیلی خسته است، یا غم داره، اما ازم دور باشه و نتونم کاری کنم براش...
چقدر وقتی که دوریم، رنج های محبوبمون تلخ تره....
ناخودآگاه یاد این شعر میفتم:
« ای کشته ی دور از وطن، دور از وطن وااایی....»
وای حسیییین.....
بمیرم من برای دل خواهرت، برای دل مادرت.... 😭😭😭❤️
**
نیمه شعبان ۹۹
میدونم امشب شبش نبود
ولی دله دیگه...
میگم آقا، من دلم خییلی برای حرم تنگ شده، برای هیئت، یا صاحب الزمان، کاش تموم شه
کاش این روضه های غریبانه، جشن های غریبانه، هیئت های غریبانه، با ظهورتون تموم شه....
کاش واقعا هممون یک صدا بشیم، که بیای.....