گر نگاهی به ما کند زهرا...

بسم الله النور...
سلام
اینجا خلوت دل من است، با مادر (س)

کلماتی که بین‌مان رد و بدل می شود را «روزی» خودم و شما می‌دانم.
اگر بهره ای از اینجا بردید نوش روحتان
اگر هم نبردید، لطفا دعایمان کنید.

مهربان بانو

شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۳۶ ق.ظ

امشب داشتم با خدا حرف می زدم

می گفتم آخه با معرفت

من احتیاج دارم

به یه خانوم

که حرفمو درک کنه،بفهمه

نیست؟

یعنی واقعا باید همه اونهایی که هستن رو ازم بگیری؟

بهش گفتم خیلی بده..

بهش گفتم خیلی بده که همش امیدهامو قطع میکنه.

گفتم چرا همه رو ازم میگیری؟

من که دل نبستم

من که از تو غافل نشدم..

از شما چه پنهون بانو

وقتی دوباره نوشتم من یه خانوم عاقلی میخوام که فقط باهاش دردودل کنم اصلا...

یاد شما افتادم.

که ای خیال بی انصاف من.

اگه لایق جوابش نباشی،درد و دلتو که می شنوه.

این شد که ازکوچه های بنی هاشم رد شدم و اومدم در خونه ی باصفای شما رو زدم.

ساعت 3 و نیم شب اینجا کسی هست که جواب من رو بده.

اینجا همیشه کسی هست که نوازشم کنه و در آغوشم بگیره.

اینجا همیشه کسی هست که بهم بگه دخترم بخاطر ما کوتاه بیا.

بخاطر ما صبوری کن.

آخ..

چقدر مهربان است نگاه تو.

کلام را از چشمانم میخوانی.

چه می شود برای همیشه در کنارت بمانم،مادر جان...


/با_اشک_نوشت/

نظرات  (۲)

سلام از اشنایی با وبلاگتون خوشحالم :) 
متن زیبایی هم نوشته بودین. چقدر رک و بدون هیچ حرفی در عنوان کلیت مطالب رو ذکر کردین!
 خوشم اومد :) 

موفق باشید. 
پاسخ:
سلام
خیلی خوش اومدید
بازهم تشریف بیارید


ای جان
فدای دل مهربونت
ایشالله مشمول نگاه خاص حضرت مادر باشی
سال جدیدت پر برکت♥
پاسخ:
ان شاء الله شما هم بانو
مادره که مهربونه
ممنون از لطفت و دعای عالیت

سالت پر از برکت و نور حضرت زهرا..س

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">