گر نگاهی به ما کند زهرا...

بسم الله النور...
سلام
اینجا خلوت دل من است، با مادر (س)

کلماتی که بین‌مان رد و بدل می شود را «روزی» خودم و شما می‌دانم.
اگر بهره ای از اینجا بردید نوش روحتان
اگر هم نبردید، لطفا دعایمان کنید.

خیییییلی..!

پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۵۶ ب.ظ

گفته بودم یک حرفایی را اینجا میگویم که هیچ جای دیگری نمی شود گفت...

یک وقتهایی دلم میخواهد بگویی...

نه جواب می خواهی

نه چیزی

فقط دوست داری بگویی و شنیده شود داغ دلت...

اینجا

بخشی از زندگی ساده ی من است...




اینجا همان بخشی از همان خانه ای است که سال هاست همه ی بود و نبود هایش، بند بند وجود مرا در خود رشد داده اند...

این خانه ی ساده با سادگی اش، زهرا را زهرا کرده و با همین ویژگی هایش من را شخصیت بخشیده...

این سبک زندگی متعلق به من است و من متعلق به همین خانه و خانواده...

اینجا همان جایی است که یک سال است مادر میگوید دستی به سر و رویش بکشیم یا جای دیگری برویم که چه!؟

که به بعضی ها برنخورد که آمده اند دختر رویاهایشان را از این خانه بردارند و بروند!!!!

و درست یکسال است که محکم ایستاده ام...

دقیقا مثل همین اکنون که آنقدر دلخور هستم که بگویم من همینم مادر...

هر کس که می آید باید بداند من دختر رشد یافته ی این خانه ام

همان بهتر که اگر کلاسشان به زندگی من نمی خورد بروند و هرگز برنگردند....


آن قدری ناراحت و دل شکسته بودم که تمام روز را پشت سر هم با خودم کلنجار بروم که چنین حرف هایی را بزنم یا نه...

اصلا برای من مهم نیست که چند نفر می آیند و دیگر پشت سرشان را نگاه نمی کنند...


اما دلخورم...
دلخور از نمی دانم چه...
شاید نگرانم...
مثل مادرم...
که درست در زمانی که فرزندانش به این سن رسیده اند آنقدر ناتوان شده که.......
نمی شود شکوه کرد...
من از خدا راضیم
اما فهمیده ام که هر چقدر سر خودم را شیره بمالم که نه من با این بادها نمی لرزم،اما لرزیده ام...

این مدتی که از خدا دور شدم،سخت لرزیدم...
سخت لرزیدم که باید مادری کنم برای مادرم
باید خانه داری کنم به جای او
باید خواهری کنم برای برادرانم...

و سخت لرزیدم وقتی که او گفت،شاید تو،
گره کور شهادت او باشی....

*

اذا سألَکَ عبادی عنّی
فانّی قریـــب




موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۲۷

نظرات  (۴)

چشه مگه؟خیلی هم قشنگه...راستی زهرا..اون دو جفت عین هم مال کیه؟
پاسخ:
هیچیش
من که مشکلی ندارم
بعضیا...

اونا؟
دو عدد انسان;)
سلام
طاعات تون قبول باشه ان شاءالله

این روایت ها رو زیاد دیدم و شنیدم.. بلانسبت، خانواده های امروزی بیشتر از اصل ماجرا به فکر فرعیاتش هستن. به بهانه ی بی پولی و ... ازدواج ها رو به تاخیر میندازند
از این تجربه ها تون خانواده ی خودمون هم بوده و هست. خیلی مسخره ست از یک طرف دیگران رو به خاطر اینکه چشم شون به ظواهر و مادیات هست سرزنش می کنند و از طرف دیگه به خاطر همون آدما میرن به ظواهر می پردازند! ما که نمی فهمیم بالاخره اینا اگر بده که چرا شما اینطوری براش مایه میذارید و اگر خوبه چرا دیگران رو سرزنش می کنید!؟
پاسخ:
سلام

من رفع شبهه کنم ابتدا
تو متن خوب توضیح داده نشده،فقط تراوش ذهنی ناراحتیم بوده
مادر به تبع مادر بودنشون و نگرانی هاشون فکر میکنند بهتره تغییری ایجاد بشه اما بنده که گفتم،یکساله که ایستادم
مقابل این حرف
در متن هم نوشته ام

مایه نذاشتم مومن
گفتم که ندگی من همینه و من سالها همین مدلی زندگی کردم هیچ طوریم نشده،هر کی مشکل داره با این سبک،بره...!
حتی سرزنش هم ندارم،گفتم فقط دلخورم...

خیلی خوبه که انتقاد کردید..ادم با انتقاد درست ساخته میشه
اگه اشتباه میکنم بازهم بهم بگید



بزرگوارید شما
ظاهرا خیلی بد نوشتم. من جسارتی به مادر و خانواده ی بزرگوار شما نمی کنم.. اما معمولش همینه که بعضی از مادرها از سر محبت کارهای بی حکمت می کنند. محبت بی حکمت هم میشه همون حکایت دوستی خاله خرسه ...

اون پاراگراف دوم هم دوباره بخونید! به شما که انتقاد نکردم! مخاطب همون کسانی بودن که دیگران رو بخاطر افکار مادی شون سرزنش می کنند و مثلا میگن عجب دنیایی شده اگر ماشین نداشته باشی آدم حسابت نمی کنند و بعد خودشون میرن برای این که از نظر همونا آدم حساب بشن ماشین فلان و بهمان میخرند و ... حالا من به ماشین مثال زدم شما مبلمان و ظواهر خونه و ... رو هم در نظر بگیرید. دوباره بخونید متوجه میشید چی گفتم:)
یا میگن مردم عقلشون به چشم شون هست و مردم رو سرزنش می کنند بعد برا اینکه در نظر همون مردم تحقیر نشن میرن به ظواهر زندگی شون میرسن و از این مثال ها زیاده..
پاسخ:
بله بله
متوجه شدم :)

۲۹ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۳ مسافر غریب
http://cdn.persiangig.com/download/T06OBpTfyF/641Hadis%20H266.jpg/dl
پاسخ:
.....

آرامشی رفیق..
ممنونم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">