گر نگاهی به ما کند زهرا...

بسم الله النور...
سلام
اینجا خلوت دل من است، با مادر (س)

کلماتی که بین‌مان رد و بدل می شود را «روزی» خودم و شما می‌دانم.
اگر بهره ای از اینجا بردید نوش روحتان
اگر هم نبردید، لطفا دعایمان کنید.

حریم شخصی

چهارشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۲:۰۱ ق.ظ

مادر سلام

امشب به خیلی ها زنگ زدم

تمام ساعاتی که کلاس بودم و بعدش و لحظه افطار و... تا الان.ذهنم درگیره.

ولی یه وقت هایی به طرز کاملا برنامه ریزی شده ای همه ی آدم ها از دسترسم خارج میشن

که بیام با شما حرف بزنم.

که پشت کنم به دنیا و اهلش

بعد که حالم خوب میشه

یهو همشون زنگ میزنن بهم...

یه روال شده برام این موضوع:)

دیشب به همسرم گفتم هیچوقت بدون اجازه ام دفتر خاطرات هام رو نخونه.

که بتونم همیشه راحت بنویسم.

که یه جایی باشه فقط خودم بخونم.

که یه جایی باشه بی تعارف با خودم درباره همه چیز حرف بزنم.

همه ی فکرهام، همه ی آدم ها و همه ی احساساتم.

گفت باشه.

خیالم راحت شد... :)


موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۲۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">